ما یهودی هستیم؟؟!!!
همیشه از اثاث کشی و کوچ بدم میاد.همیشه در حال نقل مکان بودم. یک دوستی یک بار به بابام گفته بود که می دونستی شما اجدادتون یهودی بودن؟؟!!
می گفت پدر بزرگش می گفته!!
اولش کلی به این حرف خندیدیم اما چند روز پیش بود که به بابا گفتم: بابا نکنه واقعا ما از نسل یهودیم؟؟ این نفرین دربه دری یهود هم انگاری صاف اومده خورده تو سر خانواده ما !!
اما به خاطر اینکه بتونم در مورد تو حرف بزنم یک بار دیگه مجبور به کوچ شدم.
وبلاگ قدیمم را که کلی دوستش داشتم بعد از 4 سال ول کردم و اومدم اینجا. اینجا خیلی احساس غربت می کنم،اما چه کنم؟عاشق شدن غربتم داره دیگه ...
کلاسهات این ترم خیلی کمه.به خاطر تصادف روحیه خوبی نداشتی و یک کلاس ارشد برداشتی با یک لیسانس. این من را خوشحال کرده،حس می کنم شاید این وقت آزاد باعث بشه بیشتر به آیندمون فکر کنی و تصمیم بگیری...
امروز مهربون بودی...
خدا جونم کاش همه چیز درست بشه،خودت که خدای من هستی میدونی تا اینجا، تو این 5 سال اخیر چقدر زجر کشیدم.خودت کمکم کن...
پینوشت : داداشیم هم امشب داره برمیگرده لندن.اونم خسته شده از این کوچ دائمی...