به خشکی شانس!!!
آخرش هم تبریک نگفت.بهش گفتم امروز چندمه؟گفت پنجم...! گفتم نه،ششمه!
آنچنان مطمئن گفت نه اشتباه می کنی،پنجمه...! من امروز تمام نامه های اداری هم که امضا کردم زدم پنجم... اگر منظورت تولدته یادمه فرداست...
ذوق کردم که یادش بوده،باورم هم شد که نه حتما پنجم بوده من اشتباه کردم...
اما همون موقع اخبار فرمود فردا ، ۷ آبان...
اه،اه مرده شور این اخبار را...
ولی خدایی یادش بود!!
پینوشت: یعنی دارم خودم را خر می کنم؟خدایی روت میشه تو روی من نگا کنی بگی دارم خودم را خر می کنم؟ روت میشه واقعا؟ بنده خدا یادش بود...
پینوشت : آفرین تو هم بگو یادش بود،واقعا اشتباه کرده بود.مگه نه؟
+ نوشته شده در چهارشنبه ششم آبان ۱۳۸۸ ساعت 5:46 توسط مهربان
|
آهسته و ارام گام بر میداشتیم...