دوستان يادتونه كه خيلي با خوشحالي گفتم يوستينا و خانواده اش مهمون شب عيد شكرگزاي ما خواهند بود؟

والا من دفعه اول بود كه بوقلمون درسته ميپختم. حالا غير درسته اش هم تعداد دفعاتي كه پختم بعيد ميدونم از تعداد انگشتان يك دست تجاوز كنه! 

كلا اينترنت اختراع شده واسه چنين مواقعي ديگه! فقط بايد يك دستور پخت قابل اطمينان پيدا كنيد. والا دستور پختي كه من پيدا كرده بودم خدايي بد نبود، همينكه قابل خوردن بود خودش جاي شكرگزاري داشت. دم دم هاي آخر حضور اين جانور بيچاره در فر بود كه توماس گفت اين چرا اينقدر سفيده؟ مطمئني پخته؟؟؟ گفتم والا دماسنج كه نشون ميده پخته! مطمئنن دماسنجي كه داخل گوشت تشريف داره از من خارج گوشت بهتر ميتونه نظر بده!

خودم هم يك خورده نگاش كردم حس كردم حيوون خيلي رنگ و رو پريده است! لذا در يك عمليات سريع، از فر خارجش كردم و يك خورده زعفرون ماليش كردم كه يك خورده قيافه داشته باشه بدبخت!

تا اينجا باز همه چيز خوب بود، كه يوستينا جون در زد و سلام عليك و سلام عليك اومد تو! بيرون باروني بود، اين تا از در تشريف آورد تو، چتر مبارك آبچكونش رو گرفت طرف من كه پشت اپن آشپزخونه بودم كه لطفا اين چتر رو بزار تو حمام! حالا من هم در حال جدا كردن چربي از آب بوقلمون بودم كه باهاش سس درست كنم. تا رفتم بگم صبر كن و دستم رو دراز كردم كه بگيرم! چتر تو صورتم باز شد! باز هم جاي شكر گزاري داره نزد كورم كنه! و فقط خيس شدم!

از اونجا كه من كلا آشپز همچين جالبي نيستم و يوستينا هم دقيقا وقت مهم سس درست كردن جفت پا پريده بود رو تمركز من! طبق دستور پخت گفته بود به همون تعداد قاشقي كه روغن از روي عصاره باقي مونده از بوقلمون جدا ميكنيد داخلش آرد سرخ كنيد و كمي هم رب بزنيد. من هم يك خورده روغن جدا شده رو نگاه كردم و گفتم اين خيلي روغنه! و خيلي هم آرد بهش اضافه كردم! واحد رو توجه كرديد؟ "خيلي" واحد جديده!

همينجور كه معجون ساخته شده رو هم ميزدم جاي رب بهش سس گوجه تقريبا مايع اضافه كردم! نه كه سرد بود، خودش رو گرفت و شد گلوله آرد! عين حلوايِ سفتِ گلوله شده!   باز من از رو نرفتم و گفتم الان كه آب بوقلمون رو بهش اضافه كنم خوب ميشه! آب بوقلمون رو بهش اضافه كردم قشنگ شد حلوا! فقط فرقش با حلواي عادي اين بود كه مزه نمك و عصاره بوقلمون و رب ميداد!

در هر صورت تمام اميد من جهت مزه دار شدن بوقلمون كنسل شد و پررو، پررو بوقلمون رو بدون هيچ سسي سرو كردم! بندگان خدا خوردند و تعريف هم كردند! حالا رفتن خونه چقدر فحش دادند رو ديگه خبر ندارم!

به عنوان هدیه یک شیشه Wine لطف کرده بودن و آورده بودن، و بسیار اصرار کردن که ما این برند خاص رو به خاطر تو خریدیم که از الکل بدت میاد. باید امتحان کنی. من هم تو رو دربایستی اندازه یک سی سی امتحان کردم. بدی نبود اما همچنان مورد علاقه من نبود! برای اینکه بی ادبانه نباشه یک ذره دیگه خوردم. 1 دقیقه بعدش حس کردم زبونم میسوزه، به رو خودم نیاوردم، یک خورده دیگه صبر کردم حس کردم لبم داره ورم میکنه! اومدم جلو آیینه اتاق و دیدم جدی نوک زبونم قرمزه قرمزه و لبم ورم کرده. نمیدونم چی توی wine مخصوص! بود که بدنم حساسیت نشون داد. توماس هم سریع قرص حساسیت بهم داد و سعی کردیم صداش در نیاد دیگه!

این قرص حساسیت هم که واسه من از قرص خواب سریعتر عمل میکنه! تا مهمون ها رفتن من به خواب عمیقی فرو رفتم در حد مرگ! اینچنین شد که black friday هم نرفتیم. والا از black friday میترسم. همون سال اول که زدم کلید خونه آنی رو اون شب گم کردم حسم بهم میگه بهتره این شب رو بگیرم بخوابم!

پینوشت: شیوا قرار بود بیاد آمریکا که حتما اومده. شیوا اگر از این طرفها رد میشی یک نشونی از خودت بده دختر. همه چی خوبه؟

پینوشت: بعدا با توماس wine مخصوص که به خاطر من و دوست نداشتن الکل خریداری شده بود رو چک کردیم که حالا چه برندی هست؟ بله، واین مخصوص 2.98$ بود. خدایی نمیدونستم با چنین قیمتی هم الکل وجود داره! من الکل شستشو خریدم 3.50$. بابام همیشه میگفت پولدار اگر میخواست خرج کنه که دیگه پولدار نبود!