روز های تغییر...
فرداش زنگ زدم به دانشگاه، بسیار تحویلم گرفتن! و قسمت کل اپلیکیشن های دانشگاه گفت بله، ددلاین بازه پول رو بریزید که فرایند بررسی شروع بشه. باز از پول بی زبونم دل نکندم و با دپارتمان تماس گرفتم. خانومی که مسئول بود گفت امسال انگار قانون عوض شده و ددلاین بازه ولی دپارتمان تصمیمش رو گرفته! ولی مطمئن نیست! بهتره که با رییس دپارتمان تماس بگیرم. خوب اینجا عموما همه ترجیح میدن که با ایمیل باهاشون در ارتباط باشی ولی من چون پررو و کم حوصله ام به سیستم جهان سومی خودم ادامه میدم و هی زنگ میزنم! (آیکون یک مهربان بی شعور!)
در نتیجه شروع کردم زنگ زدن به رییس دپارتمان. بالاخره جواب داد. گفتم این داستان ددلاینتون چه جوریاست؟ آخرش بازه؟ بسته است؟ چیه؟
فرمودند ما بستیم! دانشگاه همچنان ملت رو شارژ میکنه و پول میگیره!
من: . خوب الان من پول را بدم یا نه؟
رییس دپارتمان: خودتون میدونید! اما بدید هم ما جا نداریم! پولتون فقط رفته!
اینم از جهان اول و آمریکا آمریکا که میگن! همون اول که یارو توپ تحویلم گرفت گفتم یک کاسه ای زیر نیم کاسه است ها!
این طور شد که گزینه UTD حذف شد.
گزینه بعدی دانشگاه شمال دالاس بود، که شکر خدا ددلاین سالی یک بار باز میشد! کی؟ ژانویه. حالا کی بود؟ Jun. شما فکر کن من میتونستم یوستینا رو 2 روز دیگه تحمل کنم اینکه برسه تا سال بعدش!
گزینه بعدی دانشگاهی بود که رفتم GRE امتحان دادم. دپارتمان رو نگاه کردم دیدم، خوب استاد هایی داره. رنکش عالی نبود ولی بدم نبود. فاندیشن های دانشگاه هم همچین پولدار به نظر میرسید. ددلاین هم باز بود و ترم بهار هم پذیرش داشت. و از همه مهمتر! واسه گرین کارتی ها تافل نمیخواست. زنگ زدم دپارتمان و دپارتمان تایید کرد که اپلیکیشن بازه و فاند TA هم داره. سریع تمام مدارک رو آپلود کردم و پروسه شروع شد.
پینوشت: امیدوارم این بار دیگه مثل قدیم ها شروع کنم به پیوسته نوشتن، دوست دارم باز بنویسم!
پینوشت: این روزها سریال شهرزاد رو دنبال میکنم. خوب شروع شده، بسی دوستش دارم.